لیمو خوابیده و من منتظرم بیدار بشه بهش شب بخیر بگم و بخوابمحوصلم سر رفت اما دلم نمیخواد برم سراغ کتابام خستم...روحم خستست.صبحا که سر کارم یه کم درس میخونم البته فقط عمومی
اختصاصی قصد دارم بعد از ظهرا بخونم که حسش نمیاد از خستگی احتمالا جابجا کنم این دو تارو با هم...یعنی میشه رشته خودمو قبول بشم؟؟؟؟؟؟؟معلومه با روزی دو سه ساعت قبول نمیشی بهار خانوم!چقد کشک فرض کردی نظام آموزشیو!!!!!؟؟؟؟؟؟ایشالله که قبول بشم
دوست خواهری اینجاست مشغول کارای تحویل پروژشونن منم تو اتاقم از ظهر تا حالا خسته شدم
یه مدت طولانیه که قورمه سبزی نخوردم آخه کسی به اندازه من سر و دست نمی شکونه براش تو خونه بخاطر همین کمتر طبخ میشه تو خونمون...امروز از اون روزایی بود که به شدت دلم میخواست بوش تو بینیم می پیچید
به لیمو اس ام اس دادم میگم:
من: دلم قورمه سبزی میخواد
لیمو: خب درست کن
من: سبزیشو ندارم
لیمو: خب بخر ددد
من:نمی تونم خرد کنم آمادشو از سوپر مارکت میخرم درست می کنم
......لحظاتی بعد
لیمو:چهارشنبه برات میارم سبزی آمادشو
من: از کجااااااا؟
لیمو:خونمون
من: نههههههههههههه
لیمو: آره به مامانم گفتم بهم بده برات بیارم!!
من:
و باز هم یه آرزوی کوچیکه دیگمو برآورده کردی عزیزکم...مونده بزرگترین آرزوم که خدا باید برام برآوردش کنه اونم لمس حضورت در کنارمه. برای همیشه عمرم..
آمین...