پاییز میگذرد

پاییز میگذرد

اینجا ماندن بهانه می‌خواهد….اینجا حرف‌های بی‌ منطق من بوی دلتنگی میدهد...
پاییز میگذرد

پاییز میگذرد

اینجا ماندن بهانه می‌خواهد….اینجا حرف‌های بی‌ منطق من بوی دلتنگی میدهد...

سرو خرامان منی ای رونق بستان من...

بعد از این همه وقت برگشتم به خونه شیرینم :) نیومده بودم که بنویسم اومدم تا خاطرات گذشتمو بخونم و هزاران بار شکر خدای مهربون و بی نظیرمو بکنم اومدم بخونم تا یادم بمونه که روزایی که امروز دارم با لیمو جانم می گذرونم آرزوی دیروزمون بوده... اومدم که یادم بمونه هیچ سختی پایدار نیست اومدم که انرژی بگیرم امید بگیرم که آرزوهای امروز من و لیمو فردا محقق میشه. خدای مهربونم صدها هزار بار شکرت... دوست دارم بهترینم...

حالا که شکر نعمت بجا آوردم بهتره کمی از حال و هوای این روزامون بگم...

آخرین بار که اینجا بودم عقد شیرین منو لیمو بسته شد و امروز که اینجام یک سال و هشت ما از اون اتفاق خوب می گذره و ما در حال تدارک مقدمات عروسیمونیم. روزی که عقدمون داشت بسته میشد تو دلم پر از ولوله و نگرانی از آیندمون بود اما امروز سرمستم از خوشبختی... از انتخابم راضیم و مطمئنم که لیمو بهترین دوست و شریک و همراه زندگیمه. تو این مدت لیمو نشون داد که بهترین همسریه دنیاست خیلییییییییییییی بهتر از روزایه دوستیمون خیلی مهربون تر البته که منم با اون روزام فرق کردم و آرامشی که لیمو بهم میده بهش برمی گردونم.

لیموی مهربونم سالهایه زیادی میخوام زیر سایه ات نفس بکشم و دنیامونو پر از عشق بی نهایت و موندگار کنم پس مواظب خودت باش :) :*